الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ انقلاب اسلامی نه فقط در جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی جامعه ایران را متحول کرد که در هنر نیز دچار تحولات محتوایی و مضامین شد. در مشهد نیز مانند بسیاری از شهرها، هنر به خدمت انقلاب اسلامی درآمد و تلاشهای فردی و گروهی مختلف، مردم را در تظاهراتها همراهی میکرد. ما در گزارش زیر به سراغ چهار هنرمند بنام مشهدی رفتیم و از آنها درباره پاتوقها و گعدههای هنری تأثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی پرسیدیم و از آنها خواستیم لابه لای خاطرات انقلابی شان به تلاشهای فردی خودشان در خلق آثار انقلابی نیز اشاره کنند. همچنین از آنها درباره تأثیر انقلاب اسلامی بر هنر پرسیدیم. این گزارش را در ادامه دنبال کنید.
حسین طالبی، نقاش پیشکسوت مشهدی، به پاتوقهای هنری پنهانی که در جریان انقلاب در مشهد فعالیت میکردند اشاره میکند و میگوید: افرادی مانند مرتضی روحانی، محمود موحد و هوشنگ صادق پور پنهانی در زیرزمین خانه شان کار میکردند. هوشنگ صادق پور سه تابلو بزرگ پنج متری از امام (ره) کار کرده بود. من آن تابلوها را در تظاهرات دیده بودم، ولی نمیدانستم نقاش آنها چه کسی است. به گفته او هنرمندانی که برای استفاده در تظاهرات اثر هنری خلق میکردند به دلیل خفقان سیاسی آن دوره مجبور بودند کارهایشان را بدون امضا و اسم ارائه کنند. او میگوید: نقاشیها بیشتر روی پرده و سیاه وسفید کشیده میشدند. من یکی از آن تابلوها را روز یکشنبه خونین در فلکه ضد (میدان ۱۵ خرداد) دیدم.
او که در زمان انقلاب جوان بوده است به کارهای خودش اشاره میکند و میگوید: کارهای انقلابی من مربوط به طراحی و ساخت گراور و آینه سندبلاست میشد. من پلاکهای کوچک دایرهای را که با سنجاق به سینه میزدند طراحی میکردم. یکی از این کارها چهره امام خمینی (ره) بود که به تعداد زیاد تکثیر و در تظاهرات استفاده میشد. آینههای سندبلاست را هم هادی قراب به من سفارش میداد؛ چون کار گرافیک میکردم.
حسین ششکلانی، هنرمند گرافیست مشهدی، نیز در دوره انقلاب نوجوان بوده است. او معتقد است انقلاب اسلامی بیش از همه باعث رشد هنر در بعد اجتماعی آن شده است. او میگوید: در هنرهای تجسمی قبل از انقلاب تقریبا چیزی نداشتیم. بعد از انقلاب رویکرد اجتماعی در هنرهای تجسمی خیلی سریع رشد کرد. البته منظورم هنر فاخر است وگرنه کارهای تبلیغاتی مانند بیلبورد سینماها یا تبلیغات کالاهای تجاری در ابعاد بزرگ انجام میشد. بعد از انقلاب تعداد کارهای هنری با مخاطب عام زیاد، افزایش پیدا کرد، چه در فضاهای شهری و چه در مطبوعات به شکل کاریکاتور و تصویرسازی.
مخاطب عام هنرهای تجسمی در مطبوعات قبل از انقلاب به غیراز مجلات فکاهی مانند مجله کاریکاتور یا توفیق چندان در نظر گرفته نمیشد. بعد از انقلاب مخاطب عام بیشتر مدنظر قرار گرفت و استفاده از کاریکاتور و تصویرسازی در مجلات و روزنامههایی با تیراژ بالا به سرعت افزایش یافت. در فضاهای عمومی هم همین اتفاق افتاد.
او میگوید: قبل از انقلاب چیزی به نام هنر شهری نداشتیم. در واقع بعد از انقلاب هنر از گالریها درآمد و به عرصه عمومی راه پیدا کرد. گالریها بعد از انقلاب چند سالی وقفه داشتند. آن اوایل هنوز معلوم نبود چه اتفاقی میخواهد بیفتد، ولی بعد حیاتشان را به همان شکل ادامه دادند. در گالریهای مشهد، اما خبری نبود.
ششکلانی به نقش مساجد به عنوان پایگاههای هنری در جریان انقلاب اشاره میکند و میگوید: در مشهد مدیومهایی مثل سینما و انیمیشن که مدیومهای گران قیمتی بودند، خیلی کار نمیشدند. مستندسازی هم به صورت محدود کار میشد. هنرهای تجسمی تقریبا ارزانترین هنرهایی بودند که میشد کار کرد و بهتر ظهور و بروز پیدا میکردند. مساجد پیش وپس از انقلاب پایگاه این هنرها بودند. خیلی از هنرمندان سطح بالای فعلی از مساجد شروع کردند؛ چون موضوعاتی پیش آمده بود که هنرهای تجسمی میتوانستند به آنها بپردازند. انقلاب و جنگ از این موضوعات بودند. او میگوید: مسجد مالک اشتر اولین مسجدی بود که در کارهای هنری فرم حرفهای به کار میبرد. شعارهایی که روی دیوارها مینوشتند شکل حرفهای تری داشت و اولین مسجدی بود که کارهایش امضا داشت.
علیرضا خالقی نیز یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان مشهدی است که از آثار هنری او در تظاهرات استفاده میشد؛ از جمله نقاشی معروفی که از امام (ره) روی یک پرده دوازده متری کشیده بود و تظاهرات مشهد پشت آن شکل میگرفت. او در گفتگو با شهرآرا از اولین کارهای انقلابی که در مغازه پدرش انجام میداد میگوید: پدرم ملاک بود و کار کشاورزی میکرد. ولی بیماری باعث شد این شغل را کنار بگذارد و به علت دوستی و آشنایی با یکی از خطاطهای بزرگ مشهد در آن زمان (به نام آقای آسایی) به خط علاقهمند شد. او سال ۱۳۵۰ اولین مغازه تابلونویسی را در مشهد در کوچه سراب به نام نگارستان خالقی تأسیس کرد.
بعدها در جریان انقلاب همین مغازه مرکز کارهای هنری انقلابی مانند ساخت کلیشه و نوشتن پرده به صورت مخفیانه شد. مردم بلد نبودند تبلیغات کنند. ما هم نمیتوانستیم همه جا برویم و خطاطی کنیم. گاهی روی بعضی دیوارها مینوشتیم و سریع فرار میکردیم، ولی لازم بود که مردم خودشان بتوانند خطاطی کنند؛ بنابراین شروع به ساخت کلیشههای خط کردیم.
او میگوید: در جریان انقلاب هم زمان نقاشی، خطاطی و فیلم برداری میکردم، بسته به اینکه کجا چه کاری لازم بود. مغازه ما در مرکز درگیریها بود و مردم کم کم در راهپیماییها ما را میشناختند. متن کلیشهها از سخنان حضرت امام (ره) بود. اول انقلاب بیشتر کلیشه لازم بود. فیلمهای رادیولوژی ساخت کلیشه را از بیمارستان امام رضا (ع) میگرفتیم و سخنان حضرت امام (ره) را روی آنها درمی آوردیم. بعدها عکس حضرت امام (ره) را میزدیم. فقط یک عکس از امام (ره) داشتیم. کم کم لازم میشد که پرده خطاطی کنیم. خیلی از هنرمندان معروف آن زمان که من میشناختمشان با اینکه میتوانستند کمک کنند، به میدان نیامدند. این بود که من احساس وظیفه میکردم و همه به من مراجعه میکردند.
خالقی میافزاید: اولین پردهای که خطاطی کردم و خیلی مهم بود فرمان امام (ره) برای فرار سربازان از سربازخانهها بود که شبانه روی یک پارچه (به طول ۲۰ متر) کشیدم و صبح یک گروه پنج نفره آن را بردند و به کمک آستان قدس در حرم نصب کردند. شبی که حکومت نظامی ساعت ۸ شب شده بود یک شعار دیگر از امام (ره) خطاب به سربازان را روی یک پارچه پنج متری نوشتم و همراه با آیت ا... مرعشی از چهارراه خسروی به سمت حرم راه افتادیم. این هنرمند میگوید: من هرجا میرفتم، دوربینم را هم میبردم و هرجا میتوانستم فیلم میگرفتم. جاهایی میرفتم که هیچ کس نمیرفت.
توی سردخانه لابه لای جسدهای تکه تکه شده میرفتم و فیلم میگرفتم. یک دوربین هشت میلی متری بود که تنها سه دقیقه و نیم فیلم میگرفت؛ بنابراین سخنرانیها را نمیشد بگیرم و بیشتر دنبال لحظههای نابی بودم که تکرار نمیشوند. در مدرسه رفاه در دیدار مردمی امام (ره) نزدیک به یک ربع ساعت از او فیلم گرفتم که خیلی صحنههای نابی بود.
خالقی به نقاشیهای انقلابی اش اشاره میکند و میگوید: اولین شهیدی که تصویرش را در مشهد کشیدم شهید محسن کاشانی بود که سه تصویر از او کشیدم و خیلی تأثیر داشت؛ چون هنوز کسی در مشهد شهید نداده بود. مهمتر زمانی بود که تصمیم گرفته شد یک تصویر بزرگ از امام (ره) کشیده شود که جلوی راهپیماییها حرکت کند. قبلا یکی از نقاشان مشهد عکسی از امام (ره) کشیده بود که خیلی بزرگ نبود و آن عکس در تظاهرات استفاده میشد که به خاطر استفاده زیاد پاره شده بود. ما یک برزنت دوازده در شش متر گرفتیم و تصویر امام (ره) را از روی تنها عکسی که از ایشان داشتیم نقاشی کردم. آن قدر بزرگ بود که با چرخ آن را میبردند. این اولین نقاشی تأثیرگذاری بود که در انقلاب کشیدم.
او به نقش مساجد به عنوان پاتوقهای هنری در جریان انقلاب اشاره میکند و میگوید: بیشتر پایگاههای هنری مساجد بودند؛ مانند مسجد مالک اشتر و مسجد امام حسن مجتبی (ع) در بولوار وکیل آباد. بعد از انقلاب هم گالریها تا جایی که من میشناختم راغب نبودند درباره انقلاب کار کنند. بعضی هنرمندان پز هنری میزنند، ولی جایی که هنر باید در خدمت مردم باشد حضور ندارند. هنرمند باید در خدمت جامعه اش باشد. طبیعی است که وقتی انقلابی میشود، هنرمندانی که با انقلاب موافق اند میروند به سمت تولید کارهای انقلابی. ناخودآگاه این باعث ترقی هنر میشود. اوایل انقلاب مردم پلاکاردهایی را که خودشان در خانه تهیه کرده بودند به تظاهرات میآوردند. این آغاز کار هنری بود که انقلاب شروع کرد. بعد از چهل سال شاید سرعت افزایش کیفی هنر زیاد نبوده باشد، ولی تأثیراتش خیلی زیاد بوده است.
محمدعلی باقرزاده، رئیس انجمن خوش نویسان مشهد، هم که در جریان انقلاب اسلامی نوجوان چهارده سالهای بوده است به تأثیرات انقلاب در هنر مشهد و به ویژه خوش نویسی اشاره میکند و میگوید: خوش نویسی همیشه با معنویت و مضامین دینی و مذهبی همراه بوده است؛ از این رو گسترش این فضاها بعد از انقلاب موجب جهش کمی و کیفی خوش نویسی شد.
در استان نمودهای آن را از نزدیک میبینیم. امروز در مشهد ۲۲ و در استان ۳۴ کرسی استادی داریم، درحالی که تا پیش از انقلاب اسلامی در مشهد کمتر از پنج کرسی وجود داشت. مشهد قطب دوم خوش نویسی کشور بعد از تهران است و بیش از ۴۵۰ فارغ التحصیل ممتاز، فوق ممتاز و کرسی استادی دارد. در شهرستانها هم آمار در همین حدود است. او میگوید: اوایل انقلاب نیز در بخش تبلیغات جبهه از هنر خوش نویسی خیلی استفاده شد. خوش نویسها در تبلیغات محیطی جبههها مانند پلاکاردنویسی، پرده نویسی و دیوارنویسی و در تبلیغات غیرمحیطی مانند تیتراژ فیلمها حضور پررنگی داشتند.